«شما روی زمین میباشید. هیچ درمانی برائش نداریم.»
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
آموزش رویت | 0 | 293 | amirzarbakhsh |
سلاااااااام | 0 | 581 | ailar |
چه عاملی باعث ایجادحسادت فرزندان میشود؟ | 0 | 530 | helya |
نقاشی و هنـــر آرایش بر روی چشم | 3 | 979 | mr-like |
مدل کتونی های جدید | 1 | 721 | mr-like |
ازدواج پسر 9 ساله با زن 62 ساله ! | 5 | 1497 | mr-like |
«شما روی زمین میباشید. هیچ درمانی برائش نداریم.»
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
دفتر مشق
آقا معلم اجازه....!
داستان سارا
معلم عصبي دفتر را روي ميز کوبيد و داد زد : سارا...
دخترک خودش را جمع و جور کرد ،
سرش را پايين انداخت و خودش را
تا جلوي ميز معلم کشيد و
با صداي لرزان گفت : بله خانم؟
معلم با عصبانيت به چشمهاي سياه و مظلوم دخترک
خيره شد و داد زد :
(( چـنـدبـار بگم مشـقـاتـو تـمـيـز بنويس و دفترت رو
سياه و پاره نکن ؟ ها؟
فـردا مـادرت رو مـيـاري مـدرسـه مـي خـوام
درمـورد بـچـه ي بـي انـضبـاطـش بـاهـاش صحبت کنم ))
دخـتـرک چـانـه لـرزانـش را جـمـع کـرد ...
بـغـضـش را بـه زحـمـت قـورت داد و آرام گـفـت :
خانـوم ...مادرم بـيـمـاره ... اما بـابـام گفته آخر ماه بهش
حقوق ميدن اونوقت ميشه مامانم رو بستري کنيم
که ديگه از گـلوش خـون نياد ...
اونوقت مي تـونـيـم براي خواهرم
شـيـر خـشـک بـخـريم که شـب تاصـبـح گريـه نکنه ...
اونوقت ...
اونـوقـت قـول داده اگـه پـولـي مـونـد
بـراي مـن هـم يـه دفـتـر بـخـره
که مـن دفترهاي داداشم رو پاک نکنم و تـوش بـنـويـسـم ...
اونوقت قول مي دم مشقامو تـمـيـز بـنـويـسـم ...
معلم صندليش را به سمت تخته چرخاند و گفت :
بــشـيـن سارا ...
و اشک چشمش روي گونه سرازير شد ...
ارسال کننده آیلار (ailar)
مدیر کل امور فرهنگی سازمان ملی جوانان در گفتگو با روزنامه ایران گفت: «مجردها برای فرار از ازدواج بهانه میتراشند. درصد بسیاری از دختران و پسران آمادگی ازدواج دارند و تنها منتظرند از سوی افرادی تشویق به آن شوند».
صحنه: داخلی، روز
نور، صدا، تصویر...حرکت!
مادر: آفرین پسرم... برو ازدواج کن! هووووورررراااا.
پسر: من که نه کار دارم نه میتوانم خانه اجاره کنم چطوری بروم زن بگیرم؟
پدر: تو میتوانی پسرم... برو جلو، ما پشتت هستیم!
صدای افرادی از توی کوچه: آفرین، صدآفرین، هزار و سیصدآفرین! ( مگر نشنیدید که گفتند جوان منتظر است از سوی افرادی(؟!) تشویق به ازدواج شود، حالا چه فرقی میکند افرادش چه کسانی باشند؟) پسر: ولی من هنوز نمیتوانم پول توجیبی خودم را هم دربیاورم. پدر به خواهر و برادر کوچکتر: خب تشویقش کنید! یک و یک و یک، دو و دو و دو! خواهر کوچکتر: هول نشو دقت کن... مسابقه است، همت کن! برادر کوچکتر: هیپ هیپ هورا... زنده باد شادوماد! پسر: بابا شما که یک عروسی مختصر هم نمیتوانید برای من بگیرید چرا بقیه را علیه من میشورانید؟ پدر: ساکت باش، تو حالیات نمیشود! ما داریم تشویقت میکنیم بدبخت! صداهای توی کوچه: ما منتظر عروسی هستیم... هیچجا نمیریم همینجا هستیم! مادر( تحت تاثیر جو): نون و پنیر و سالاد، یالله بشو تو داماد!
پسر: من حتی یک دست کت و شلوار درست و حسابی هم ندارم که برویم خواستگاری... هزار جور گرفتاری دارم. درسم هنوز تمام نشده. شهریه کلاسهایم را با بدبختی جور میکنم. هرکس از راه میرسد به من گیر میدهد. زور همه به جوانها رسیده. آن وقت توقع دارید بروم یک نفر را انتخاب کنم برای همه عمر؟ با چه آموزشی؟ از بچگی به ما گفتند دخترها لولو خورخورهاند. بزرگتر که شدیم گفتند بحران ازدواج است، مواظب باش دخترها گولت نزنند. تا با همکلاسی دخترمان دو کلام حرف زدیم طرف پرسید چه کارهای؟ راست میگوید خب. با کدام درآمد میخواهم دستش را بگیرم بیاورمش کجا؟! این جوری میخواهم خوشبختش کنم؟ شما فکر میکنید مشکلات من یکی دوتاست؟ پدر: پس با این همه مشکل آن گوشه نشستهای چه غلطی میکنی؟ آن چیست که داری میتراشی؟ پسر: بهانه است!! میتراشم که یک وقت مجبورم نکنید ازدواج کنم!
مردان اغلب به دنبال چیزی می روند که نمی توانند داشته باشند از این رو دختران باید خود واقعی شان را پیدا کنند و بروز دهند و از تقلید کاری بپرهیزند.
گفتنی است، تمام دختران اغلب و با برنامه رابطه ای را آغاز می کنند و تمام رویاها و آرزوهای خود را به دنبال آن می خواهند بدست بیاورند اما نباید تصمیم های عجولانه گرفت زیرا ممکن است این رابطه به هم بخورند.
زنان اغلب باید از انتقاد دوری کند و حرف ها و سخن هایی را به زبان بیاورند که مردان دوست دارند و باعث خوشحالی شان می شود، تعریف و تمجید از پسرها و آقایان باعث افزایش روحیه و وابستگی آنها به شما می شود و به دنبال آن اعتماد به نفس شما افزایش خواهد یافت.
سعی کنید با شجاعت با واقعیت ها روبرو شوید و از هیچ چیزی نترسید نباید اجازه دهید که دیگران یا اطرافیانتان بفهمند شما از چیزی می ترسید زیرا این نشانه ی ضعف وسستی شماست و بزنگاه به عنوان نقطه ضعف شما از آن یاد می کنند.
نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم بهشان. میپریدند، دورتر مینشستند. کمی بعد دوباره برمیگشتند، جلوم رژه میرفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی شدم. شاخهگلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت میپژمرد.
بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید
عزیزان نظر یادتون نره
مردمان زیادی هستند که تلاش می کنند فقر اندیشه شان را زیر انبوهی از کلمات بی مصرف پنهان کنند.
***************************
نویسنده باید در وقت خواننده، در تمرکز حواس و پشتکار او صرفه جو باشد.
.
.
.
بقیه در ادامه مطلب
اگر تنها ترين تنها يم شوم
باز هم خدا هست
او جانشين تمام نداشته هاي من است
80%از وقت خود را به جست و جو و عرضه اختصاص دهید و فقط 20% از وقتتان را صرف پی گیری کنید .
............................................................
گیتی در جنگ و آوردی بزرگ در گردش است . اندیشه و تلاش خردمندان از یک سو و پوزخند اهریمن و روان دیوپیشگان از سوی دیگر ، معرکه این جهان گذارا است
.............................................................
مرتبا از خود بپرسید : آیا کاری که هم اکنون انجام می دهم به یک معامله منتهی می شود؟
.
.
.
بقیه در ادمه مطلب
بقیه در ادامه مطلب
تعداد صفحات : 3